to live away from the place where you work or study
سکونت در خارج از محل کار یا تحصیل, دور از محل کار زندگی کردن, زندگی کردن دور از محل تحصیل, اقامت داشتن در خارج از محل کار, دور از اقامتگاه کار یا تحصیل زندگی کردن
2
to actually do what you have only thought about doing before
عملی کردن, تحقق بخشیدن, محقق کردن
to live out your fantasies
3
to spend the rest of your life in a particular way
سپری کردن دوران پایانی زندگی, تا زمان مرگ به شیوه خاصی زندگی کردن