implode

verb
1
to collapse into the centre
در هم فروریختن, درخودفروریختن, به درون فروپاشیدن
2
to fail suddenly and completely
فروپاشیدن, شکست ناگهانی, کاملاً از هم پاشیدن, به صورت ناگهانی شکست خوردن
They lost money when the market imploded.