bowl over

phrasal verb
1
to run into somebody and knock them down
بر زمین انداختن, با ضربه زدنی نقش بر زمین کردن, به زمین زدن, سرنگون کردن, برخورد کردن و انداختن, زدن و سرنگون کردن, ضربه زدن و زمین انداختن
2
to surprise or impress somebody a lot
حیرت‌زده کردن, شگفت‌زده کردن, متحیر نمودن, تحت‌تاثیر قرار دادن, غافلگیر کردن, مات‌ومبهوت کردن