abroad

adverb
A2
1
A2
in or to a foreign country
خارج از کشور, به خارج, در خارج, به کشور دیگر
2
being talked about or felt by many people
بر سر زبان‌ها, گوش به گوش
There was news abroad that a change was coming.
3
outside; outdoors
بیرون, در بیرون, در فضای باز, خارج از خانه, بیرون از در, خارج خانه