abjectly

adverb
1
in a way that is terrible and allows you no hope or respect for yourself
به‌صورتی ناامیدکننده, به‌شکلی رقت‌آمیز, به‌طور فلاکت‌بار, به شکل خفت‌آمیز, به حالت ذلت‌بار, به‌طور خوار و ذلیل
2
in a way that shows no respect for yourself
به طور خفت بار, به طور حقیرانه, به طور ذلیلانه, به طور خفت‌آمیز, به طور تحقیرآمیز
He apologized abjectly.