بیایید یک بار و برای همیشه نکات مهم گرامر must در زبان انگلیسی را یاد بگیریم! وقتی میخواهیم به دستور، الزام و تعهد اشاره کنیم و جملهٔ ما بهطور کلی، به یک «باید» دلالت داشته باشد، میتوانیم از کلمات متفاوتی استفاده کنیم که یکی از این کلمات must است. در این مقاله، دربارهٔ کاربردهای must و گرامر آن در زبان انگلیسی صحبت میکنیم.
همچنین به این میپردازیم که تفاوت must و have to چیست و چطور برای جملات پرسشی و منفی از must استفاده کنیم.
گرامر must در زبان انگلیسی
برخلاف تصور بسیاری از زبانآموزان، استفاده از کلمه must در زبان انگلیسی اصلاً پیچیده نیست و یکی از سرراستترین کلماتی است که با آن، به الزام و تعهد و باید اشاره میکنیم.
همین اول کار، خوب است دقت کنید که معادل و برگردان دقیق این کلمه به زبان فارسی، کلمهٔ «باید» است. دقت به این نکته آنجا مهم است که میبینیم معادل دقیق have to «مجبور بودن» است.
ابتدا به این چند مثال دقت کنید:
People must leave here at 5:00 p.m.
مردم باید رأس ساعت ۵ عصر اینجا را ترک کنند.
All immigrants must declare their address.
همهٔ مهاجران باید آدرسشان را اعلام کنند.
I must keep this laboratory sample safe.
من باید این نمونهٔ آزمایشگاهی را صحیح و سالم نگه دارم.
نکته 1: به صرف وجود must، مفهوم مد نظر در جمله منتقل میشود و لازم نیست must جایگاه خاصی در جمله داشته باشد و کافی است بعد از فاعل بیاید. مثلاً شما میتوانید جملهٔ آخر را به تمام شکلهای زیر هم بیان کنید:
This laboratory sample I must keep safe.
Safe, I must keep this laboratory sample.
Keep this laboratory sample safe, I must.
هرچند چینش اول که در ابتدا گفتیم، از این سه نوع بیان متداولتر است و در بیان روزمره باید از آن استفاده کرد اما این سه مورد غیرمتداول که در بالا آوردیم حالت ادبی دارد و دارای آرایهای ادبی است که بحث آن خارج از این مقاله است. قصد ما این بود که بگوییم جایگاه must چندان مهم نیست و فقط باید بعد از فاعل (subject) باشد.
بیشتر بخوانید: تفاوت کاربرد While و When + کاربرد و مثال
کاربردهای Must
در وبسایتهای آموزشی کاربردهای مختلفی برای must بیان شده است. به نظر ما حفظ کردن این کاربردها فایدهٔ چندانی ندارد اما برای آشنایی با آنها چند مورد را همراه با مثال، در این بخش میآوریم.
بیان ضرورت انجام کاری
گاهی اوقات، must به کاری اشاره دارد که انجام آن ضروری است. این ضرورت میتواند به هر دلیلی باشد. مثلاً اگر میخواهیم زنده بمانیم باید کاری را انجام دهیم اینجا از ضرورت سخن میگوییم همینطور وقتی از این حرف میزنیم که برای موفقیت انجام کاری ضروری است باز هم داریم از ضرورت سخن میگوییم. چند مثال برای بیان ضرورت انجام کاری با must:
We must turn the lights off before the battery runs out.
باید قبل از اینکه باتری تمام شود چراغها را خاموش کنیم.
We must stop spreading greenhouse gasses to save the planet.
باید برای نجات سیارهٔ زمین انتشار گازهای گلخانهای را متوقف کنیم.
If you want to be successful, you must work hard.
اگر میخواهی موفق شوی، باید سرسختانه کار کنی.
بیان اجباری بودن یک چیز
گاهی must برای اعلام این است که چه کاری اجباری است. معمولاً هنگام بیان قوانین و مقررات، از must در چنین کاربردی استفاده میشود. مثال:
Visitors must avoid smoking in this place.
بازدیدکنندگان باید از کشیدن سیگار در این مکان اجتناب کنند.
Bike riders must wear a helmet.
موتورسواران باید از کلاه ایمنی استفاده کنند.
بیان احتمال یا توقع روی دادن یک چیز
گاهی نیز توقع داریم رویدادی اتفاق بیفتد یا اتفاق افتاده باشد و این توقع خود را با must بیان میکنیم. مثلاً:
They must have arrived by now.
تا الآن باید رسیده باشند! (احتمال میدهیم یا توقع داریم تا الآن رسیده باشند.)
Damavand must be cold and cloudy at this time of year.
دماوند باید در این وقت از سال، سرد و ابری باشد. (احتمال میدهیم یا توقع داریم دماوند سرد باشد.)
دستور دادن
یکی از رایجترین کاربردهای must دستور دادن است. به مثالهای زیر توجه کنید:
You must apologize to him right now.
باید همین حالا از او معذرتخواهی کنی.
You must leave this place immediately.
شما باید فوراً اینجا را ترک کنید.
بیان نتیجهگیری منطقی
در زبان انگلیسی، اگر بخواهیم یک نتیجهگیری منطقی را بیان کنیم، میتوانیم از must استفاده کنیم. مانند مثالهای زیر:
If it falls from a height of 50 meters, it must crash.
اگر از ارتفاع ۵۰ متری بیفتد، باید خرد شود.
If you take fish out of the water, they must die.
اگر ماهیها را از آب بیرون بیاورید، باید بمیرند. (یعنی ضرورتاً میمیرند یا توقع داریم که بمیرند.)
بیان پیشنهاد و نظر
همانطور که در زبان فارسی، کلمهٔ «باید» گاهی برای بیان یک پیشنهاد و ارائهٔ نظر استفاده میشود، در زبان انگلیسی هم میتوانیم از کلمهٔ must برای این کار استفاده کنیم. هرچند استفاده از should در این کاربرد رایجتر است اما تأکید must بیشتر است. مثال:
Maybe we must go on a trip together.
شاید باید با هم یه سفر بریم.(پیشنهاد سفر)
We must try a Persian restaurant next time.
دفعهٔ بعدی باید یک رستوران ایرانی را امتحان کنیم.
Have to و تفاوت آن با Must
یکی از نکات مهم دربارهٔ گرامر must بیان تفاوت must و have to است. همانطور که در ابتدای مقاله گفتیم، هر دوی این کلمات میتوانند برای بیان اجبار استفاده شوند و حتی کاربرد have to از must بیشتر است اما با این حال، تفاوتهایی هم باهم دارند که به مهمترینِ آنها اشاره میکنیم.
must برای الزام درونی و have to برای الزام بیرونی است
شاید اصلیترین تفاوت بین must و have to همین باشد که must معمولاً و وقتی دربارهٔ خودمان حرف میزنیم (فاعل اول شخص مفرد I است)، به یک الزام درونی اشاره دارد اما have to به یک اجبار و الزام خارجی.
مثال:
Before leaving the house, I must check my documents once more.
قبل از بیرونرفتن از خانه، باید یک بار دیگر مدارکم را چک کنم. (اینجا منشاء الزام خودمان هستیم که برای اینکه چیزی را جا نگذاریم خودمان را ملزم به بررسی دوبارهٔ مدارک میکنیم.)
Before entering, you have to show your documents.
قبل از ورود، باید مدارک خود را نشان دهید. (اینجا الزام و اجبار از خارج است.)
بیشتر بخوانید: آموزش گرامر جملات مجهول در انگلیسی
معنای must و have to در حالت منفی متفاوت است
در حالت منفی must به این معنا اشاره دارد که نباید کاری انجام شود اما برعکس، در حالت منفی have to/has to به این اشاره دارد که انجام آن کار اجباری نیست. به این تفاوت دقت کنید. مثال:
You must not come to the office on Fridays.
شما نباید جمعهها به دفتر بیایید.
You don’t have to come to the office on Fridays.
شما مجبور نیستید جمعهها به دفتر بیایید.
الزام must از have to شدیدتر است
یک تفاوت دیگر بین must و have to/has to این است که must دلالت بر الزام شدیدتری دارد. مثال:
He has to be on time if he doesn’t want to miss lunch.
او باید سر وقت بیاید اگر نمیخواهد ناهار را از دست بدهد.
All students must be on time, or they will be punished.
همهٔ دانشآموزان باید سر وقت بیایند وگر نه، تنبیه میشوند.
گرامر Must در جملات منفی
برای منفیکردن must کافی است بعد از آن، کلمهٔ منفیساز not را بیاوریم. مثال:
Products must be healthy and safe.
محصولات باید سالم و ایمن باشند.
Products must not be damaged or unsafe.
محصولات نباید آسیبدیده یا غیر ایمن باشند.
نکته: اگرچه میتوانیم must not را در حالت مخفف هم به کار ببریم و بگوییم mustn’t اما این کاربرد نادر است و چندان رایج نیست پس بهتر است از همان حالت must not استفاده کنیم.
گرامر Must در جملات پرسشی
برای پرسشی کردن جملاتی که در آنها کلمهٔ must به کار رفته است، جای must و فاعل جمله را عوض میکنیم. مثال:
She must study instructions first.
او باید اول دستورالعملها را بخواند.
Must she study instructions first?
آیا او باید اول دستورالعملها را بخواند؟
نکتهٔ مهم: هرگز جملات دارای must را با کلمات پرسشی do/does/did سؤالی نمیکنیم.
پس جملهٔ زیر غلط است:
Does she must study instructions first?
نکات must در زبان انگلیسی
در اینجا مروری میکنیم بر نکات مربوط به کلمهٔ must و کاربرد آن در زبان انگلیسی که بهطور خلاصه از این قرار است:
- must قویتر از have to است و به الزام شدیدتری دلالت دارد؛
- must در قوانین و دستورالعملها و موارد نوشتاری بیشتر استفاده میشود؛
- must معمولاً (نه همیشه) بر یک الزام درونی دلالت دارد یعنی چیزی که من خودم بر خودم لازم میدانم مخصوصاً وقتی دربارهٔ خودم صحبت میکنم؛
- در حالت منفی، به ندرت از must استفاده میشود و معمولاً از کلمات و عبارتهای جایگزین استفاده میشود؛
- نکتهٔ مهم: هنگام نقل قول غیرمستقیم از شخص دیگر، must به have to تبدیل میشود
نقل قول مستقیم
said Ali. I must buy a new car
علی گفت: «من باید یک ماشین جدید بخرم».
نقل قول غیرمستقیم
Ali said that he had to buy a new car.
علی گفت باید یک ماشین جدید بخرد.
آنچه در مقاله گرامر must آموختیم:
در این مقاله یاد گرفتیم چطور باید از کلمهٔ must در زبان انگلیسی استفاده کنیم و این کلمه بر چه مفاهیم و معنایی دلالت دارد. همچنین به این موضوع پرتکرار هم اشاره کردیم که تفاوت بین have to/ has to و must چیست.
اگر سؤالی دربارهٔ گرامر must داشتید یا جایی از این مقالهٔ آموزشی در بلاگ لرنیت برایتان مبهم بود، در بخش نظرات همین مقاله، نکات خود را بنویسید و برای ما ارسال کنید.