اصطلاحات رایج در زبان انگلیسی بخش مهمی از زبان و فرهنگ این زبان هستند که ریشه در تاریخ، اجتماع و زندگی روزمره مردمان انگلیسی زبان دارند. اصطلاحات، عبارات خاصی هستند که معنای آنها اغلب فراتر از معنای کلمات تشکیل دهنده آنهاست و به صورت استعاری یا نمادین به کار میروند.
یادگیری اصطلاحات انگلیسی برای زبان آموزان نه تنها به بهبود مهارتهای زبانی آنها کمک میکند، بلکه دریچه ای به سوی درک عمیق تر از فرهنگ و سبک زندگی مردمان انگلیسی زبان میگشاید. بنابراین، تسلط بر اصطلاحات میتواند توانایی برقراری ارتباط مؤثرتر و روانتر را بهبود بخشد و درک مطلب را غنیتر کند. در این مطلب قصد داریم شما را با این اصطلاحات و کاربرد آنها آشنا کنیم. تا انتها با ما همراه باشید.
کاربرد اصطلاحات در زبان انگلیسی
هر زبانی اصطلاحات و عبارات خاص خود را دارد و زبان انگلیسی عبارات زیادی دارد که برای یادگیری مفید است. اصطلاحات کلمات یا عباراتی هستند که قرار نیست تحت اللفظی برداشت شوند و معمولاً معنایی فرهنگی در پشت خود دارند.
احتمالاً برخی از آنها را شنیدهاید، مخصوصاً در برنامههای تلویزیونی و فیلمها و شاید تعجب کردهاید که چرا نمیتوانید این اصطلاحات را حتی با وجود درک کامل کلمات، متوجه شوید. یادگیری اصطلاحات انگلیسی ممکن است کمی طول بکشد، اما شناختن آنها برای شما مفید خواهند بود:
معرفی 20 اصطلاح رایج در زبان انگلیسی
در این بخش رایج ترین اصطلاحات کاربردی انگلیسی را معرفی میکنیم که دایره لغات انگلیسی شما را غنی تر و بیان شما را شبیه به زبان مادری میکند. البته باید در نظر داشته باشید در حال حاضر اصطلاحات و عبارات بیشتری نیز به زبان انگلیسی اضافه شده است و شما باید به روز باشید:
The best of both worlds
یعنی میتوانید همزمان از دو فرصت مختلف لذت و سود ببرید.
By working part-time and looking after her kids two days a week she managed to get the best of both worlds.
او با کار پاره وقت و مراقبت از فرزندانش دو روز در هفته، توانست بهترینهای هر دو دنیا را به دست آورد.
Speak of the devil
این بدان معنی است که شخصی که شما در مورد او صحبت میکنید در همان لحظه ظاهر میشود.
Hi Tom, speak of the devil, I was just telling Sara about your new car.
سلام تام، حرفاش را زدیم پیدایش شد، من همین الان داشتم در مورد ماشین جدیدت به سارا میگفتم.
See eye to eye
به معنای توافق کامل با کسی است.
They finally saw eye to eye on the business deal.
آنها در نهایت در مورد معامله تجاری، کاملا با هم توافق داشتند.
Once in a blue moon
رویدادی که به ندرت اتفاق میافتد.
I only go to the cinema once in a blue moon.
من خیلی به ندرت به سینما میروم.
When pigs fly
چیزی که هرگز اتفاق نخواهد افتاد.
When pigs fly she’ll tidy up her room.
وقتی خوکها پرواز میکنند (هیچ وقت)، او اتاقش را مرتب میکند.
To cost an arm and a leg
خیلی گران بودن یا بسیار پرهزینه بودن.
Fuel these days costs and arm and a leg.
سوخت این روزها هزینه بسیار زیادی دارد.
A piece of cake
کاری که بسیار آسان است.
The English test was a piece of cake.
آزمون انگلیسی خیلی آسان بود.
Let the cat out of the bag
به طور تصادفی رازی را فاش کردن.
Let the cat out of the bag about their wedding plans.
راز برنامههای عروسی آنها را فاش کرد.
To feel under the weather
احساس خوبی نداشتن.
I’m really feeling under the weather today; I have a terrible cold.
من واقعاً امروز احساس کسالت میکنم. من یک سرماخوردگی وحشتناک دارم.
To kill two birds with one stone
حل کردن دو مشکل به طور همزمان.
By taking my dad on holiday, I killed two birds with one stone. I got to go away but also spend time with him.
با بردن پدرم به تعطیلات، دو هدف را با یک تیر زدم. باید بروم اما با او هم وقت بگذرانم.
To cut corners
کوتاهی در انجام کاری
They really cut corners when they built this bathroom; the shower is leaking.
زمانی که این حمام را ساختند، آنها واقعاً کوتاهی کردند. دوش نشتی دارد.
To add insult to injury
بدتر کردن یک وضعیت.
To add insult to injury the car drove off without stopping after knocking me off my bike.
برای بدتر کردن وضعیت، ماشین بعد از اینکه من را از روی دوچرخهام انداخت، بدون توقف رفت.
You can’t judge a book by its cover
قضاوت نکردن کسی یا چیزی فقط بر اساس ظاهر.
I thought this no-brand bread would be horrible; turns out you can’t judge a book by its cover.
من فکر می کردم این نان بدون مارک، وحشتناک خواهد بود. معلوم میشود که نمی توان از روی ظاهر قضاوت کرد.
Break a leg
به معنای “موفق باشید” (اغلب به بازیگران قبل از رفتن روی صحنه گفته میشود).
Break a leg Sam, I’m sure your performance will be great.
سام موفق باشی، مطمئنم که عملکردت عالی خواهد بود.
To hit the nail on the head
دقیقا به هدف زدن یا کاملا دقیق و درست گفتن.
He hit the nail on the head when he said this company needs more HR support.
زمانی که گفت این شرکت به پشتیبانی منابع انسانی بیشتری نیاز دارد، زد به هدف.
A dime a dozen
اگر چیزی یک دوجین سکه است، یعنی یا معمولی است و به راحتی به دست می آید یا ارزش چندانی ندارد.
Fitness YouTubers are a dime a dozen these days.
یوتیوبرهای تناسب اندام این روزها کم ارزش (یا چیپ) هستند.
A slap on the wrist
سیلی بر مچ، مجازاتی خفیف یا بیاهمیت است، به ویژه زمانی که مجازات شدیدتری لازم باشد.
The company had to pay a fine after causing the oil spill—a slap on the wrist!
این شرکت پس از نشت نفت مجبور به پرداخت جریمه شد – یک جریمه (یا تنبیه) ناچیز!
All Greek to me
وقتی نمیتوانید بفهمید که چه چیزی گفته میشود.
I thought I was going to understand German after studying it for years, but once I was in Berlin, it was all Greek to me. I didn’t understand a word of it.
فکر میکردم بعد از سالها مطالعه آلمانی میتوانم آن را بفهمم، اما زمانی که در برلین بودم، همه آن برایم یونانی (گنگ و سخت یا نامفهوم) بود. من یک کلمه از آن را متوجه نشدم.
A bird in the hand is worth two in the bush
یک پرنده در دست به دو تا در بوته میارزد.
معمولاً به تنهایی به کار میرود و به این معنی است که بهتر است چیزی را که از قبل دارید نگه دارید تا اینکه با تلاش برای به دست آوردن چیز بهتر، آن را به خطر بیندازید.
Achilles’ heel
پاشنه آشیل یک ضعف یا آسیب پذیری است که میتواند منجر به شکست شود.
I’ve been trying to reduce the time I spend on my phone, but YouTube is my Achilles’ heel.
من سعی کردهام زمانی را که با تلفنم میگذرانم کاهش دهم، اما یوتیوب پاشنه آشیل من است.
At the drop of a hat
بلافاصله یا بدون تاخیر
My friend John will start singing at the drop of a hat.
دوست من جان، بلافاصله شروع به خواندن کرد.
معرفی 10 اصطلاح عامیانه در زبان انگلیسی
در ادامه چند نمونه دیگر از اصطلاحات عامیانه انگلیسی همراه با مثال و ترجمه را مشاهده میکنید:
A blessing in disguise
فرصتی که در ابتدا به نظر بد میآید اما در نهایت به نفع شخص است” به کار میرود.
این اصطلاح زمانی استفاده میشود که چیزی ابتدا به نظر منفی یا ناراحت کننده میآید، اما در نهایت نتیجهای مثبت یا مفید به دنبال دارد.
برای مثال:
Losing that job was a blessing in disguise because it pushed me to start my own business.
“از دست دادن آن شغل یک نعمت پنهان بود چون من را به شروع کسب و کار خودم سوق داد.”
Call it a day
به معنای “تمام کردن کاری” یا “پایان دادن به فعالیتها” پس از یک دوره زمانی خاص است. معمولاً این عبارت زمانی استفاده میشود که شخصی تصمیم میگیرد کاری را تمام کند یا از ادامه دادن آن دست بکشد، حتی اگر ممکن است کار هنوز تمام نشده باشد.
برای مثال:
We’ve been working for hours, let’s call it a day.
ما ساعتهاست که داریم کار میکنیم، بیایید کار رو تمام کنیم.
این جمله به این معناست که افراد تصمیم دارند پس از یک دوره کاری، آن روز را تمام کرده و به استراحت بپردازند.
Let someone off the hook
یک اصطلاح انگلیسی است که به معنای “از مسئولیت یا عواقب چیزی رهایی دادن” یا “کسی را از شر یک مشکل یا مسئولیت رها کردن” است.
این اصطلاح زمانی استفاده میشود که فردی از عواقب یا مسئولیتی که باید متحمل میشد، آزاد میشود یا از آن معاف میشود.
برای مثال:
I was supposed to help with the project, but my boss let me off the hook because I was too busy.
من قرار بود به پروژه کمک کنم، اما رئیس من من را از این مسئولیت رها کرد چون خیلی مشغول بودم.
این جمله نشان میدهد که فرد از انجام کاری که به او واگذار شده بود، معاف شده است.
No pain no gain
یک اصطلاح انگیزشی است که به معنای “بدون تلاش و سختی، موفقیتی حاصل نمیشود” است. این جمله معمولاً برای تشویق به کار و کوشش بیشتر به ویژه در شرایط سخت یا دشوار استفاده میشود.
به عبارت دیگر، این جمله به این مفهوم اشاره دارد که برای رسیدن به هدف یا موفقیت، باید از موانع و مشکلات عبور کرد و زحمت کشید.
برای مثال:
If you want to succeed in your career, remember, no pain, no gain.
اگر میخواهی در حرفهات موفق شوی، به یاد داشته باش، بدون تلاش، موفقیت حاصل نمیشود.
Bite the bullet
به معنای “تحمل کردن یک وضعیت دشوار یا ناراحت کننده” یا “با شجاعت و تصمیم گیری سخت چیزی را انجام دادن” است. این جمله زمانی استفاده میشود که فردی مجبور است کاری را انجام دهد که از آن خوشش نمیآید یا دردناک است، اما برای پیشرفت یا به خاطر ضرورت، باید آن را انجام دهد.
برای مثال:
I don’t like going to the dentist, but I’ll just bite the bullet and make an appointment.
من از رفتن به دندانپزشک خوشم نمیآید، اما باید تحمل کنم و یک وقت ملاقات بگیرم.
این جمله به این معناست که شخص تصمیم گرفته است کاری را که خوشایند نیست، انجام دهد.
Getting a taste of your own medicine
به معنای “چشیدن درمانی که خود به دیگران دادهای” یا “دریافت نتیجه رفتار بد خود” است. این جمله زمانی به کار میرود که کسی همان چیزی را تجربه کند که قبلاً به دیگری وارد کرده است، معمولاً در مورد رفتارهای ناپسند یا بیرحمانه.
برای مثال:
He used to make fun of others, but now he’s getting a taste of his own medicine.
او همیشه از دیگران مسخره میکرد، اما حالا خودش نتیجه رفتار بدش را میچشد.
این جمله نشان میدهد که فرد به نوعی به همان شیوهای که به دیگران آسیب زده است، دچار آسیب یا ناراحتی شده است.
Giving someone the cold shoulder
به معنای “آب پاکی ریختن روی کسی” است و معمولاً به موقعیتی اشاره دارد که در آن فرد به طور ناگهانی یا به شدت از چیزی ناامید یا شوکه میشود. این اصطلاح به معنای ایجاد یک شوک یا توقف ناگهانی در احساسات یا انتظارات فرد است.
این عبارت میتواند به معنی “کسی را از هیجان یا خوشحالی خارج کردن” یا “ازبین بردن امیدها یا آرزوهای کسی به صورت ناگهانی” باشد.
برای مثال:
After all the excitement, her boss gave her a cold shower by telling her she wouldn’t get the promotion.
بعد از همه هیجانها، رئیسش با گفتن اینکه ترفیع را نخواهد گرفت، آب سردی بر او ریخت.
The elephant in the room
به معنای “مسئلهای بزرگ و واضح است که همه از آن اجتناب میکنند یا دربارهاش صحبت نمیکنند” است. این جمله معمولاً برای اشاره به موضوعی حساس، ناخوشایند یا دشوار که همه از صحبت کردن در مورد آن پرهیز میکنند، استفاده میشود.
برای مثال:
We were discussing the project, but no one mentioned the elephant in the room—the budget cuts.
ما در حال بحث درباره پروژه بودیم، اما هیچ کس به مسئله مهم و واضح اشاره نکرد – کمبود بودجه.
این جمله نشان میدهد که موضوعی بزرگ و غیر قابل انکار وجود دارد، اما همه از مطرح کردن آن خودداری میکنند.
Stealing someone’s thunder
به معنای “ستایش یا موفقیت کسی را دزدیدن” یا “پیش از اینکه کسی فرصتی برای نمایش تواناییهای خود داشته باشد، آن را به دست آوردن” است. این جمله زمانی استفاده میشود که فردی اقدام یا دستاورد کسی را پیش از آنکه خود او بتواند آن را به نمایش بگذارد، ربوده یا مورد استفاده قرار میدهد.
برای مثال:
She stole my thunder by announcing the news before I had a chance to say anything.
او با اعلام خبر قبل از اینکه من فرصتی برای گفتن چیزی داشته باشم، موفقیت مرا دزدید.
این عبارت به این معناست که فرد دیگری از فرصت یا موفقیت شما بهره برداری کرده و شما را از جلب توجه یا ستایش محروم کرده است.
Burning the midnight
این عبارت به معنای “دیر وقت شب کار کردن” یا “تا دیروقت کار کردن برای انجام یک کار” است. معمولاً زمانی که فردی برای انجام کاری به شدت تلاش میکند و تا دیروقت شب بیدار میماند، از این اصطلاح استفاده میشود.
برای مثال:
I was burning the midnight oil to finish the report before the deadline.
من شب تا دیروقت بیدار بودم تا گزارش را قبل از مهلت تمام کنم.
معرفی کتاب اصطلاحات انگلیسی
در ادامه به معرفی کتاب های اصطلاحات انگلیسی خواهیم پرداخت که می توانید آنها را در فروشگاههای آنلاین و کتاب فروشیهای سراسر کشور بیابید:
“English Idioms in Use”
Michael McCarthy و Felicity O’Dellنویسندگان:
“The Oxford Dictionary of English Idioms”
دیکشنری جامع برای توضیح اصطلاحات انگلیسی به همراه مثالهای متعدد.
“McGraw-Hill’s Dictionary of American Idioms”
دیکشنری مخصوص اصطلاحات رایج آمریکایی
“101 American English Idioms”
Harry Collisنویسنده:
“Idioms for Everyday Use”
Milada Broukalنویسنده:
“The American Heritage Dictionary of Idioms”
دیکشنری کامل برای اصطلاحات انگلیسی با توضیحات دقیق و مثالهای روشن از اصطلاحات در فرهنگ آمریکایی.
“Idiomatic American English”
Richard A. Spearsنویسنده:
“English Idioms and Phrasal Verbs”
Danny D. Thomasنویسنده:
آنچه از مقاله اصطلاحات رایج در زبان انگلیسی آموختیم:
درک و استفاده از اصطلاحات رایج در زبان انگلیسی برای زبان آموزان گامی مهم در مسیر یادگیری زبان است. این عبارات نه تنها ابزارهایی برای انتقال مفاهیم پیچیده و احساسی هستند، بلکه پلی میان زبان و فرهنگ محسوب میشوند. یادگیری اصطلاحات نیازمند توجه به زمینه استفاده و تمرین مکرر است، زیرا استفاده نادرست از آنها ممکن است منجر به سوء تفاهم شود.
با این حال، زمانی که این مهارت به درستی فراگرفته شود، زبان آموزان قادر خواهند بود تا با تسلط بیشتری در موقعیتهای مختلف زبانی عمل کنند. در نهایت، آشنایی با اصطلاحات انگلیسی به فرد امکان میدهد تا زبان را نه تنها به عنوان ابزاری برای ارتباط، بلکه به عنوان هنری فرهنگی درک و تجربه کند.
اگر به دنبال یادگیری رایگان زبان هستین و آموزش زبان در خانه را ترجیح میدهید، قطعا یکی از بهترین انتخاب ها اپلیکیشن لرنیت براش شما هست.
منابع:
جالب بود ولی معادل ضرب المثل فارسی داشتن خیلی هاشون که اگه میاوردین یادگیری بهتری داشت